شهید مدافع حرم علی یزدانی

قرارگاه سایبری شهدای مدافع حرم منطقه 17 تهران

شهید مدافع حرم علی یزدانی

قرارگاه سایبری شهدای مدافع حرم منطقه 17 تهران

تصاویر منتشر نشده از مدافع حرم؛ شهید یزدانی


مهندس شهید علی یزدانی از مجاهدان و مدافعان حرم آل الله همزمان با شب شهادت حضرت زهرا (س) طی عملیات مستشاری عراق در مبارزه با عوامل تکفیری داعش به شهادت رسید.
به گزارش شهدای ایران،‌ مهندس شهید علی یزدانی از مجاهدان و مدافعان حرم آل الله همزمان با شب شهادت حضرت زهرا (س) طی عملیات مستشاری عراق در مبارزه با عوامل تکفیری داعش به شهادت رسید.

تصاویر منتشر نشده از مدافع حرم؛ شهید یزدانی 

بر اساس این گزارش،‌ وی  از مستشاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عراق بود، که به منظور کمک به ارتش و نیروهای مردمی این کشور در امر مبارزه با داعش در عراق حضور یافته بود. شهید یزدانی از مجاهدان و مدافعان حرم اهل بیت عصمت و طهارت سوم فروردین ماه سال ۱۳۹۴ همزمان با شب شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) به همراه شهید هادی جعفری طی عملیات مستشاری عراق در مبارزه با عوامل تکفیری داعش در تکریت، به شهادت رسید و پیکر مطهر این شهید بزرگوار در گلزار شهدای یافت‌آباد واقع در میدان الغدیر کنار دیگر شهدا آرام گرفت.

 

گفتنی است، در ذیل عکس های کمتر دیده شده از این شهید را مشاهده می کنید.

تصاویر منتشر نشده از مدافع حرم؛ شهید یزدانی

تصاویر منتشر نشده از مدافع حرم؛ شهید یزدانی

تصاویر منتشر نشده از مدافع حرم؛ شهید یزدانی

تصاویر منتشر نشده از مدافع حرم؛ شهید یزدانی

تصاویر منتشر نشده از مدافع حرم؛ شهید یزدانی
تصاویر منتشر نشده از مدافع حرم؛ شهید یزدانی




*دانشجو

شهید مدافع حرم آت الله علی یزدانی


%d8%b3%d8%a7%db%8c%d8%aa

معرفی شهید

نام و نام خانوادگی : علی یزدانی

نام پدر: 

محل تولد: اردبیل

تاریخ تولد : ۵۷/۶/۲

تاریخ شهادت: ۹۴/۱/۳

محل شهادت: صلاح الدین، عراق

محل دفن: گلزار شهدای یافت آباد تهران

وصعبت تاهل: متاهل

تعداد فرزندان : ۲



زندگی نامه

شهید مهندس علی یزدانی در دوم شهریور سال ۱۳۵۷ مصادف با۲۰ رمضان المبارک ۱۳۹۸ در شهر اردبیل  و در خانواده ای متدین و محب اهل بیت علیهم السلام به دنیا آمد. پدرش چون در شبهای قدر متولد شد نامش را علی گذاشت تا همیشه زیر سایه ی ائمه اطهار بزرگ شود و علی وار زندگی کند. دوران کودکی را در اردبیل ودرشهرستان سرعین گذراند و در شش سالگی بهمراه خانواده به تهران آمدند و در محله فلاح  ساکن شدند.

دوران تحصیل خود را درهمین محله گذراند در کنار بازیگوشی های کودکانه یکی از فرزندان باهوش خانواده و مدرسه بحساب می آمد. در کنار تحصیل علم در بسیج مساجد و هیأت مذهبی شرکت می کرد وهمین مسئله باعث رشد و بالندگی روحیات مذهبی و اعتقادات او میشد.

بعد از گرفتن دیپلم درسال۱۳۷۶وارد خدمت سربازی شد .نیمی از خدمت را در پادگان امام رضا (ع)در شهرکازرون و نیمی دیگر را در میبد یزدسپری کرد.

علی در حین خدمت به درس خواندن مشغول شدوباپشتکاری که داشت در کنکورموفق به قبولی در رشته مهندسی صنایع دانشگاه زاهدان شد.علی در دوران خدمت به خودسازی واهتمام به عبادات و انجام واجبات و مستحبات و ترک محرمات مشغول بود و دوستانش به همین علت اورا بعنوان پیش نماز خود انتخاب کرده بودند.لقبی که به اوداده بودند و اورا به این لقب میشناختند علی غفیله بود.

اهتمام جدی به نماز شب

داخل پادگان بودیم,اکثر شبها ساعت دو نیمه شب برای سرکشی به مسجد آسایشگاه میرفتم و میدیدم در باز است و جوانی(علی یزدانی )در تاریکی به نماز ایستاده.

یکی از همین شبها که دوباره برای سرکشی به مسجد رفتم در بسته بود ،دیدم علی بازبه نماز ایستاده و متوجه شدم که از پنجره وارد نمازخانه شده و مشغول نماز شب خواندن است.

بسیج دانشجویی

شهید علی در دوران تحصیلات دانشگاهی خود در شهرستان زاهدان توانست با اقدامات فرهنگی و سیاسی تاثیرات فراوانی را در سطح دانشگاه و این شهرستان بگذارد که از این قبیل می‌توان به قائله فتنه سال ۷۸ و اتفاقاتی که در دانشگاه‌های آزاد و سیستان و بلوچستان رخ داد نام برد.

وی در آن سال‌ها جانشینی بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد زاهدان را بر عهده داشت که موفق شد جمعیت جوان زیادی را گرد عنوان بسیج دانشجویی برای فعالیت‌های فرهنگی جمع نماید که بسیار برای از هم پاشیدگی آن جمعیت نگران بود

کانون شهید همت

در خلال تحصیل ودر تهران کانون فرهنگی را با همکاری یکی از بهترین دوستانش پایه گذاری کردندوبه دلیل علاقه ی خاصی که به شهید همت داشتند نام کانون را شهید همت گذاشتند. کار اصلی این کانون پرورش نوجوانان و هدایت آنها در مسیراسلام ،اهلبیت و انقلاب وباروری استعدادهای علمی آنان بود. این جوانان اکنون هر کدام فارغ التحصیل دانشگاههای کشور وافرادی متدین،هیاتی وانقلابی  بوده و در جایگاه خود فرد مفیدی بحساب می آیند.

شور و شوق خدمت

یکی از دوستان شهیدعلی میگفت: یک بار دراردوی راهیان نور و در مسجد جامع خرمشهرشهیدعلی وقتی شور و شوق فراوان دوستانش رادر بسیج دانشجویی میدید. از اینکه این گروه از هم جدا شود نگران بود ومیگفت این گروه نیازداردیا فرمانده یا من شهید شویم تا پیوند بچه ها محکم تر شود.‎

طبق گفته ی دوستان .شهید علی در آن زمان فردی تشکیلاتی و استوار بود که بسیار در راستای انقلاب اسلامی تلاش می‌کرد.

جذب جوانان دانشجو

دانشگاه رادر استان سیستان و بلوچستان و در شهر زاهدان در رشته مهندسی صنایع گرایش تحلیل سیستم ها به پایان برد. در دوران دانشگاه علاوه بر تحصیل ،در فعالیتهای فرهنگی مسجد علی بن ابیطالب (ع)زاهدان و بسیج دانشجویی دانشگاه حضورتاثیرگذاری داشت وباروحیه انقلابی و اخلاق و منش اسلامی باعث جذب جوانان دانشجو به اسلام و انقلاب شد.

خرج تحصیل

شهیدعلی علاوه بر تحصیل علم و فعالیتهایی که داشت برای گذراندن خرج تحصیل ،در کنار مسجد علی بن ابیطالب (ع)مغازه ای اجاره کرد و در ان به کارهای فرهنگی می پرداخت . در همان دوران بود که مسجد علی بن ابیطالب(ع)توسط عوامل ضد انقلاب بمب گذاری شد و مغازه  و همه مایملک شهید علی از بین رفت. ولی توکل بالای او باعث میشد که هیچ وقت ناامید نشود.

جذب در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

دوران دانشگاه با تمام فراز و نشیبها یش در سال ۸۱ به پایان رسید  شهید علی بعد از ۴ سال دوباره راهی تهران شد تا بتواند با آموخته های خود به اهداف مقدسش نزدیک تر شود . بعد از دانشگاه ادامه خدمت خود را به پایان رساند و در سال ۸۳ با جذب در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حضور داوطلبانه در نیروی قدس سپاه که یکی از پر مخاطره ترین رده هاست عمق اعتقاد و ارادت خود رابه آرمانهای انقلاب نشان داد ودریکی ازتخصصی ترین و موثرترین فعالیتها اشتغال داشت.. شهیدعلی طی ده سالی که در این نیرو مشغول خدمت به اسلام و انقلاب بود هر چه در توان داشت درطبق اخلاص می گذاشت تا بتواند فرد مفیدی برای نظام اسلامی باشد.در این دوران شهید علی نه تنها از آموخته های دانشگاهی خود استفاده میکرد بلکه در هر زمینه ای که فکر میکرد برای ادامه وتحقق اهداف خود نیاز است وارد میشدو علم آن را می آموخت .آنچه ازاو وخدماتش در این نیرو درذهن همکارانش باقیمانده روی باز،شوخ طبعی،سختکوشی و پرکاری ایشان است.

داماد حضرت زهرا

شهید علی در سال ۸۵ بایکی ازسادات ذریه حضرت زهرا(س)عقد کرده ودر سال ۸۷ زندگی مشترک خود را آغازنمود. علاقه شهید به ائمه اطهار مخصوصاً مادر سادات حضرت زهرا (س)بقدری زیاد بود که شاید به جرات بگوییم یکی از دلایل اصلی ازدواجش با ذریه سادات نزدیک تر شدن به حضرت زهرا(س)بود. خودش میگفت روزولادت حضرت زهرا (س)در کربلا از امام حسین (ع)خواستم که داماد حضرت زهرا(س) شوم تا اینگونه با جرات تمام بگویم مادرم زهراست.بعد از همان زیارت کربلا چند ماه بعد به خواستگاری آمد و شد داماد حضرت زهرا(س).

زهرا و زینب

بعد از ازدواج فعالیتهای شهید چه درزمینه کاری و چه در زمینه بسیج وکانون نه تنهاکمتر نشد بلکه با همراهی همسرش بیشتر از قبل شد . کانون همت بعد از مدتی علاوه برجنبه علمی به جنبه فرهنگی نیز پرداخت .بنابر خواسته شهید علی و موافقت دوستان ،دیگر وقت آن بود که این نوجوانان وجوانان علاوه بر تحصیل علم به تحصیل معرفت نیزبپردازند و کانون همت تبدیل شد به هیئت مکتب الشهدا .هیئتی که هر هفته چهارشنبه ها برگزار میشد وهمچنان هم با یاد شهید و حضورشهید هرهفته برگزار میشود . از این زندگی مشترک دودختر به یادگار مانده دختری که نام مادر سادات را بر او نهاد و دختری که هم نام عمه سادات شد : زهرا و زینب.هشتم دی ماه سال ۸۹ خداوند زهرا را به او هدیه کرد و زینب فرزند دوم در بیست و هشت دی ماه ۹۲ متولد شد .

دفاع از حریم ال الله

اواخر سال ۹۱ بود که در سوریه جنگ شروع شد و زمزمه های رفتن آغاز شد . خرداد ۹۲ بود که به سوریه رفت وبا آنکه فرزند دوم در راه بود ولی این مسئله مانع از رفتنش نشد.این اولین ماموریت برون مرزی شهیدعلی بود. اول قرار بود به یک ماموریت ۱۵روزه برود ولی وقتی رفت و شرایط آنجا را دید نتوانست خودش را راضی کند که برگردد و ۴۹ روز در منطقه ماند . وقتی برگشت و فهمید فرزندش دختر است خنده ای بر لبانش جاری شد و گفت نام فرزندم زینب است .بیمه حضرت زینب(س).من برای خانم حضرت زینب (س)خدمت میکنم و او هم ان شاالله مراقب فرزندم است.بعد از تولد زینب  محل ماموریتهایش  به عراق تغییر یافت.دفاع از حریم  آل الله در عراق .بله شاید همه با خودشان بگویند مگر عراق هم  شهیدمدافع دارد .زمانی بود که حرمین عسگریین از سوی مزدوران داعش بشدت تهدید میشد و دوستان اهلبیت برای دفاع از حریم مقدس ایشان راهی عراق شدند تا در مقابل حضرت مهدی(عج)شرمنده نباشند.بعد از تولد زینب شهید علی احساس کرد برای خدمت بیشتربه اسلام باید به عراق برود.سال ۹۳ سه بار به عراق رفت برای دفاع از حرمین عسگریین .

پهبادهای امریکایی

درآخرین ماه سال۹۳برای آخرین باربه عراق اعزام شدوقرار بودیکماه بعد وهنگام سال جدید برگردد.تحویل سال ۹۴درکربلا حضورداشت ونمیدانیم درحرم حضرت ارباب حسین(ع)چه گفت وچگونه به زیارت آقا مشرف شد که حضرت ارباب شهاد ت نامه اش را امضا کرد ودرسوم فروردین ماه مصادف با شب شهادت حضرت زهرا(س)درمنطقه عمومی نهروان درجنوب بغدادباآتش پهپادهای آمریکایی شربت شهادت نوشید وازپیکرمطهرش جز تکه هایی چند بازنگشت وبه آرزوی خویش که شهادت درراه دفاع ازحریم اهلبیت بودرسید.روحش شاد و قرین رحمت الهی باد.

خداحافظ علی جان

شهید علی قول داده بود فروردین ماه نزد خانواده برگردد و به قولش وفا کرد .امابا بازگشت قطعه هایی اندک از پیکرمطهرش در روزی که باید خودباز می گشت داغی عظیم بر دل خانواده و دوستدارانش نهاد. شب شهادت حضرت زهرا (س) اخرین روز ماموریت شهید علی بود. بعد از انفجار بزرگی که در پادگان محل اماده سازی تسلیحات برای نبرد عقب راندن تکفیریها ی داعش  از حریم سامرا رخ دادپیکر مطهرش قطعه قطعه شدوهر چه از پیکرش در تاریخ پنجم فروردین ماه به تهران بازگشت مورد شناسایی وازمایشات دی ان ای قرار گرفت .    

روز هشتم فروردین ماه سال ۹۴ روز بسیار سختی برای خانواده شهید علی بود. روز وداع با باقیمانده های پیکر شهید عزیزشان در معراج الشهدای تهران .    

روز تشییع پیکر مطهر شهید علی نهم فروردین ماه بود.همه امده بودند از بستگان و دوستان شهید علی از گرگان و اردبیل , زاهدان و کازرون و. . .  . بار دیگر دارالشهدای منطقه ۱۷ تهران شاهد تشییع باشکوهی از یکی ازفرزندان روح الله بود.

جمعیت زیادی از بستگان دوستان و علاقه مندان شهید علی او را تا گلزار شهدای یافت اباد بدرقه کردند و در کنار شهدای دیگر به خاک سپردند و در اخر پرچمی که شهید علی برای دخترش زهرا در اخرین دیدارشان قول داده بود تا بعنوان سوغاتی برایش بیاورد زینت بخش مزارش شد .   



وصیت نامه



خاطرات و گزارشات

ویژگی های اخلاقی شهید علی از زبان همسر ودوستان :

رابطه شهید با مردم 

شهید علی در تمام مدت عمرش تلاش میکرد به همه مردم خدمت کند و حتی به جرات میتوانم بگویم جواب بداخلاقی های دیگران راهم با خوشرویی میداد . اوبه یک جمله اعتقاد داشت و همیشه میگفت : تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز و ورد زبانش همیشه این بود که تودر حق دیگران خوبی کن ومزدت را از خدا بگیر از بندگان خدا توقع جبران نداشته باش.

رابطه شهید با پدر و مادرو خانواده :

برای خانواده احترام خاصی قائل بود و از انجام هر کاری که از دستش بر می آمد دریغ نمیکرد. تمام سعی خودرا میکرد که از هر لحاظ نه تنها باعث آزارپدرومادرنشود بلکه رضایت تمام و کمال آنها را جلب نماید. هروقت به دیدارپدر و مادر میرفت آنهارا بهر نحوی شده خوشحال و راضی میکرد.برای مادرش احترام ویژه ای قائل بودو تاآنجا در برابرش خضوع داشت که بیشتر اوقات صورتش را کف پای مادر می گذاشت و وقتی مادر از او می پرسید چرا اینکاررا میکنی جواب میداد مگربهشت زیر پای مادران نیست.همچنین در ارتباط با خواهران و برادران خود نیز تلاش میکرد حلال مشکلات آنها باشد .

رابطه شهید با فرزندان :

فرزندان خود زهرا و زینب را خیلی دوست می داشت.از ویژگی های خوبش این بود که وقتی به خانه می آمدتمام مشغله های کاری و خستگی هایش را پشت در می گذاشت و خودش با انرژی و نشاط به خانه می آمد .سعی نمیکرد استرس های کاری خود را به خانواده وفرزندانش انتقال دهد. در خانه که بود بیشتر همبازی بچه ها میشد واوقاتی که در خانه بود سعی میکرد اوقات شاد و مفرحی را برای فرزندانش مهیا کند.

عشق به حضرت زهرا (س):

به جرات میتوانم بگویم یکی از دلایل انتخاب من از جانب او برای ازدواج نزدیک شدن به حضرت زهرا (س)بود وهمیشه میگفت دوست دارم محرم حضرت زهرا(س) باشم . یکی از دوستانش تعریف میکرد : در زمان تحویل سال نو (۹۳) در کربلا بودیم شهید علی بمن گفت : روضه حضرت زهرا (س)را بخوان و من خواندم بعد از روضه همه به زیارت رفتند و فقط شهید علی ماند . وقتی از زیارت برگشتم دیدم هنوز شهید علی گریه میکند. نمیدانم در آنجا ازحضرت زهرا(س) و از اربابش حسین چه درخواستی کرد که در شب شهادت حضرت زهرا(س) اربابش او را خریدودرجوارخودش جایگاهش شد.

توکل به خدا:

هیچ وقت مشکلات مالی اورا ناراحت نمیکرد حتی زمانی که در زندگی دچار مشکلات مالی میشد ناراحت نشده اگر من گاهی ناراحت میشدم میگفت مال من حلال است . اگر جایی ضرر کنم خدا از محل دیگری جبران میکند.و واقعاً در زندگی وهمراه شهید علی به این جمله رسیدم. ایمان و توکل به خدا رمزآرامش او بود آرامشی که همیشه میتوانستم در چهره اش ببینم.

اهتمام به واجبات:

با آنکه ناراحتی معده داشت ولی هیچ وقت ندیدم روزه ی خود را نگیرد.سال ۹۳ که در ماه مبارک رمضان که ماموریتش در عراق بود به لحاظ شرایط کاری مجاز بود که روزه نگیرد ولی با تمام سختی ها روزه اش را میگرفت .همچنین از رفتن به سفرهای غیر ضروری خودداری میکرد تا مبادا روزه اش دچار مشکل شود .به نمازهای واجب خود نیز بسیار اهمیت میداد و تمام تلاش خود را میکرد که در هر موقعیتی که بود نماز را در اول وقت به جا بیاورد. به پرداخت خمس نیز بسیار حساس بود و سر سال خمسی خود دقیقا اموالش را برای پرداخت خمس محاسبه میکرد .  

 پرکاری شهید علی:

آخرین روز کاریش بود شب قبلش وقتی تماس گرفت و از او پرسیدم که کی برمیگردی بمن گفت فردا اخرین روزکاری من هست دوستان و همکاران همه برای زیارت به نجف میروند ولی من میمانم تا کار خود را تمام کنم و بااولین پرواز برگردم.سه نفر بودن که در ان روز مشغول کار شدند . شهید علی همیشه عادت داشت که بعد ازنماز و ناهارکمی استراحت کند و با انرژی دوباره مشغول به کار شود ولی ان روز این کار را نکرد و گفت اگراستراحت کنم کارم تمام نمیشود …

شهید علی انسان خستگی ناپذیر و پر کاری بود برایش زمان مهم نبود اولویت با تمام شدن کار بود چه در منزلو چه در محل کاروقتی کاری به او سپرده میشد تا به نتیجه نمیرسید آرام نمیگرفت.وقتی یکی از دوستانش ازفرمانده اش از احوالات شهید علی می پرسد، او در جواب میگوید شهید علی بسیار پرکار بود و مزد پر کاریش راهم گرفت.از سردار سلیمانی پرسیدند چگونه میشود به فیض شهادت رسید؟ایشان ابراز میکنند با پرکاری در راه خدا و شهید علی اینچنین به فیض شهادت می رسد.

عشق به شهادت :

یکی از دوستان صمیمی او شهید بیضایی بود که در سال ۹۲ به شهادت رسید . بعد از شهادت او بسیار هوای شهادت داشت و مرتب حرف از شهادت میزد همانطور که اخرین صحبت شهید علی در هییت مکتب الشهدا این جمله بود : “همانطور که دوستان ما شهید شدند نوبت ما و نوبت عاشورایی شدن ما هم خواهد رسید .انشاالله “

شهید زنده است

همان طور که در قران آمده : ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون . که اشاره به زنده بودن شهدا دارد باید بگویم که حضور شهید علی رادر تمام لحظات زندگی بیشتر ازآنچه که دیگران فکر کنند لمس کرده ام .بعضی اوقات که خیلی گرفتار می شوم به خوابم می آید.. شهید به خواب دخترانش هم می آید. اوایل که مابه زهرا در مورد شهادت پدرش چیزی نگفته بودیم.. هر شب می گفت : “چرا بابا نمیاد؟ ” … به همه سپرده بودیم چیزی نگویند.. دو هفته پس از شهادت، دخترم زهرا به من گفت: ” مامان! چه جوری آدما پر در می آرن میرن پیش خدا؟ ” … گفتم: “یعنی چی؟ کی این حرفو زده؟ “… گفت: ” بابا اومده خودش گفته من پر دراوردم رفتم پیش خدا… حتی یک شب از روی تخت پرید پایین و به من گفت: “بابا شبا میاد.. به من یاد داده… اینجوری پرواز می کنم.. میرم پیش بابا می خوابم…اینجا نمی خوابم.. اونجا همه چی داره بابام.. [زهراخیلی قورمه سبزی دوست داره] … بابام به من قورمه سبزی میده می خورم..عروسکای خوشگل داره و به کرات اتفاق افتاده که دختر کوچک شهید علی “زینب” پدر شهیدش را دیده و او را صدا کرده است .

علت علاقه شهید علی به رفتن ماموریت های عراق و سوریه :

واما مدافعان اسلام و حریم اهل بیت هم قسم شدند تا تاریخ دوباره تکرار نشود و به قول شهید علی : لن تسبی یا زینب مرتین . . نخواهیم گذاشت برای دومین بار حضرت زینب اسیر دشمن شودو به ایشان جسارت شود . شهدای مدافع حرم از تمامی تعلقات دنیوی خود گذشته و در راه دفاع از حریم اهل بیت جان خویش را درطبق اخلاص نهاده و خود را تقدیم اسلام نمودند.شهید علی همیشه میگفت وقتی در هییتها می گوییم: یا لیتناکنا معکم . وقت آن رسیده که با دفاع ازحریم اهل بیت حسینی بودن وکربلایی بودن خود را نشان دهیم . 

ولایت پذیری و ثبات قدم در راه ولایت :

فرد ولایت پذیری بود و این موضوع رو میتونم با صحبتهای خودش تو هیئت مکتب الشهدا برای شما عنوان کنم. رفقا پای کار بیایید.مدینه نیست که بیخیال باشیم.خیلی ها تو مدینه بی خیال شدند . خانم زهرا (س) می آمدوخونه اصحاب رو دق الباب میکرد که بیاییدمگه شما غدیر نبودید. گفتند خانم ما بیعت کردیم امابیخیال میشدند.اسلام هیچ ضربه ای بالاتر از بی خیالی امتش نخورده.رفقا گوشه نشینید کنار نرید پای کار وایسید که آخر سر همین خانم زهرا اون دنیا می تونه غلامهایش رو جمع کنه .ان شاالله که این مهر نوکری بخوره به تن ماو من مطمئن هستم که اگر این روال ادامه پیدا کند و آقا بیاید باز دق الباب میکند اگر چه ما مرده باشیم که دوستان بلند شید که مهدی آمده و اون انتقامی که باید بگیرد را خواهد گرفت.



 دیکر رسانه ها

 گزارش تصویری// تشییع و تدفین مدافع حرم اهل بیت (ع) شهید علی یزدانی

پیکر علی یزدانی شهید مدافع حرم تشییع شد+تصاویر و فیلم

فیلم های شهید علی یزدانی در سایت آپارات

شهید مدافع حرم علی یزدانی به روایت تصویر



فیلم شهید مدافع حرم



تصاویر شهید مدافع حرم

پاسخ دهید